نماد مهر



حکمت 128 نهج البلاغه


(تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ; فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الاَْبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الاَْشْجَارِ، أَوَّلُهُ یُحْرِقُ، وَآخِرُهُ یُورِقُ).


امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه خود دستور طبى مهم و کارسازى را بیان مى کند که مراعات آن مى تواند از بسیارى از بیمارى ها پیش گیرى کند و بر نشاط و نمو جسم و روح انسان بیفزاید، مى فرماید: «از سرما در آغاز آن (در پاییز) بپرهیزید و در آخرش (نزدیک بهار) از آن استقبال کنید، زیرا در بدن ها همان مى کند که با درختان انجام مى دهد; آغازش مى سوزاند و آخرش مى رویاند و برگ مى آورد»;



«رجب»؛ نام نهمین ماه از ماه‌های قمری است. بر اساس آنچه در کتب لغوی آمده، این ریشه در موارد «بزرگ‌داشت چیزی از روی هیبت آن» مورد استفاده قرار می‌گیرد. و این ماه را نیز از آن رو رجب نامیده‌اند که در دوران جاهلیت، آن‌را بزرگ شمرده و جنگ در آن‌را ممنوع و حرام می‌شمردند،که پس از اسلام نیز این سنت ادامه یافت.

شایان ذکر است، در منابع حدیثی هم از این ماه به عنوان ماهی با عظمت و پر فضیلت یاد شده و بر انجام عبادات و اعمال نیک در آن بیشتر سفارش شده است.

در روایتی، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که ماه رجب را «اصب» (ریزش زیاد) نامیده‌اند؛ زیرا در این ماه، رحمت الهی بر بندگانش بیشتر سرازیر می‌گردد.

همچنین در حدیثی دیگر، امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: «رجب نام نهرى در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است، پس کسى که یک روز از رجب را روزه بدارد، خدا از آن نهر به او مى‌نوشاند».


مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!

**********

 بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد.


به نقل از همسر شهید ابراهیم همت




اگرچه از نظر فقهی و حقوقی، انسان مالک اموال خود می‌باشد و می‌تواند هرگونه تصرف شرعی در آن داشته باشد، اما در آموزه‌های دینی این مسئله مورد تأکید قرار گرفته است که خداوند از نعمت‌هایی که به انسان عطا نموده حسابرسی می‌نماید؛ بنابراین با آن‌که تهیه دوباره وسائل زندگی از نظر فقهی منعی ندارد، اما از نظر اخلاقی بهتر است اگر وسیله‌ها و لباس‌های گذشته انسان، سالم و قابل استفاده می‌باشد، از دور ریختن آنها و خرید وسائل جدید خودداری شود؛ چرا‌که در جامعه، افرادی وجود دارند که از حداقل‌های زندگی محروم‌اند، و سفارش دین اسلام در این‌گونه موارد انفاق به دیگران می‌باشد؛ لذا بهتر آن است - در صورت توان مالی - به جای خرید وسائل اضافی که ممکن است از مصادیق اسراف باشد، به دیگران کمک کنید، تا هم خدای ناکرده مصداق اسراف نباشد و هم از ثواب انفاق بهره‌مند شوید و یا دست کم، با خرید وسائل و لباس‌های جدید، لباس‌ها و وسائل گذشته خود را در اختیار افرادی بگذارید که به آن نیاز دارند. البته دو نکته نیز در این زمینه قابل توجه است:

الف) اگر وسیله‌ای فرسوده شده و ایجاد زحمت می‌کند، موضوع دیگری است.

ب) گاه ممکن است نه برای اسراف و خودنمایی، بلکه با انگیزه مثبت دیگری، اقدام به خرید وسیله‌ای شود که چندان مورد نیاز نیست که در این موارد، می‌توان با نگاه دیگری به این موضوع نگریست و حتی آن‌را اقدامی اخلاقی دانست و این خود انسان است که می‌تواند داور خوبی در این زمینه باشد. به عنوان نمونه، اگر خانواده فقیری اقدام به ساخت صنایع دستی و یا نوعی از لباس نموده و از این‌راه ارتزاق می‌نمایند، اگر فردی به جای آن‌که کمک نقدی به آنها کند، برای حفظ کرامت انسانی آن خانواده، محصولاتشان را – بدون آن‌که نیازی داشته باشد – خریداری کرده و از این‌راه کمک غیر مستقیم به آنان می‌کند.

در این‌جا چند نمونه از آنچه را که در ارتباط با پرسش از نعمت‌ها در روز قیامت در منابع اسلامی آمده را بیان می‌کنیم:

1. خداوند در سوره تکاثر می‌فرماید: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم»؛ سپس در آن‌روز از نعمت‌های خداوند باز خواست می‌شوید.

البته این نعمت‌ها مصادیق زیادی دارد که از جمله آن پرسش از نعمت مال و سرمایه است.

2. امام حسن(علیه السلام) در نامه‌ای که به یکی از یارانشان می‌نویسند در توصیف دنیا چنین می‌فرمایند:

 آگاه باش که در باره مال حلال دنیا باید حساب پس بدهی، و در باره مال حرام آن مجازات بشوی، و در باره اموال شبهه‌ناک نیز مورد نکوهش قرار بگیری! پس دنیا را مانند مردارى فرض کن و تنها به حداقل مورد نیاز بسنده کن؛ زیرا اگر این مقدار که گرفتى حلال باشد از زاهدان خواهی بود، و اگر حرام باشد باز هم مسئولیتى ندارى؛ زیرا گویا، از مردار به اندازه حداقل نیازت استفاده نموده‌ای، و اگر نکوهش باشد که مجازاتش چندان سخت نیست.

این روایت به خوبی بیانگر این مطلب است که برخی امور مانند آنچه در سؤال آمده، ممکن است از مصادیق شبهات باشد که حساب و عقابی هم در آن نباشد، اما عتاب در آن وجود دارد.


«فواطم»‏ از ریشه «فطم» جمع «فاطمه» است. برای هر گروهی از افراد که یا خود نام «فاطمه» داشته و یا منسوب به فردی به نام «فاطمه» باشند، می‌توان از تعبیر «فواطم» استفاده کرد؛ لذا نیازی نیست که این واژه را منحصر در افراد خاصی بدانیم که انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.

با این وجود، در گزارشات تاریخی، این واژه برای چند گروه مشخص مورد استفاده قرار گرفته است:

1. فاطمه بنت اسد(مادر امام علی علیه السلام) حضرت فاطمه زهراء(سلامالله علیها) و فاطمه بنت زبیر.از این مجموعه با نام «الفواطم الثلاث» و یا «فاطمه‌های سه‌گانه» نیز یاد شده است. 

2. فواطم‏؛ فاطمه بنت سعد أم قصیّ، فاطمه بنت عمرو جرول بن مالک أم أسد بن هاشم، فاطمه بنت أسد بن هاشم، فاطمه بنت رواحه، و فاطمه بنت رسول اللّه(ص).

3. فواطم؛ فاطمه بنت أسد، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و فاطمه دختر حمزه، و فاطمه دختر عتبه. از این مجموعه در روایتی از امام علی(علیه السلام) یاد شده است:

پارچه استبرقی به پیامبر اسلام(ص) هدیه شد و حضرتشان به من فرمودند که آن‌را به چهار قسمت تقسیم کرده و به هر کدام از فواطم، بخشی از آن‌را بدهم. من هم پارچه را میان آنان تقسیم کردم. فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها)، فاطمه دختر حمزه، و چهارمین فاطمه که نامش در این روایت برده نشده، اما احتمال داده‌اند که فاطمه بنت عتبه، همسر عقیل بن ابی طالب باشد. این مجموعه را می‌توان «الفواطم الاربع» و یا «فاطمه‌های چهارگانه» دانست.

4. فاطمه دختر عمرو بن عائد(جدّه پدرى پیامبر)، فاطمه دختر زائره(زائده) بن اصمّ(مادر حضرت خدیجه)، فاطمه دختر عبد اللّه بن ورام، فاطمه دختر حرث بن عکرمه و فاطمه دختر نضر.

5. در برخی متون از حسنین(علیهم السلام) با عنوان «ابنا الفواطم» و یا «دو پسر فاطمه‌ها» یاد شده است. این فاطمه‌ها عبارت‌اند از: مادرشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، مادربزرگشان فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها) و مادربزرگ پدری پیامبر اسلام(ص) که نامش فاطمه بنت عبد الله بن عمرو بن عِمْران بن مخزوم بود.

لازم به ذکر است که این‌گونه نیست که هر کس نامش فاطمه بود و از مجموعه فواطم به شمار آید، فضیلتی؛ مانند فاطمه زهرا، یا فاطمه بنت اسد داشته باشد.

 


شهید مصطفی چمران


با خودش عهد کرده بود تا نیروى دشمن در خاک ایران است برنگردد تهران. نه مجلس مى رفت، نه شوراى عالى دفاع.یک روز از تهران زنگ زدند. حاج احمد آقا بود. گفت «به دکتر بگو بیا تهران.»گفت «عهد کرده با خودش، نمى آد.»

گفت «نه بیاد. امام دلش براى دکتر تنگ شده.»

بهش گفتم. گفت «چشم. همین فردا مى ریم.»



فضایل شب قدر

«قدر» معانی متعددی دارد؛ مانند:1. قدرت،2. تقدیر و اندازه گیرى،3. تنگ گرفتن، 4. آنچه خداوند برای بندگان در نظر گرفته و معین و حتمی نموده، 5. مساوی بودن یک چیز با چیز دیگر بدون کم و زیاد بودن،6. به معنای بیان مقدار و کمیت یک چیز، چه در محسوس و چه در غیر محسوس؛ مثل عظمت و بزرگی یک چیز.

شب قدر کدام شب است؟

عالمان و دانشمندان مسلمان در این‌که چه شبی از شب‌های ماه رمضان، شب قدر است اختلاف دیدگاه دارند.آنچه موافق با سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) و روایات امامان معصوم(ع) و گفتار دانشمندان و مفسران بزرگ اسلامی است، این است که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان قرار دارد.] طبق نقل، یکی از شب‌های نوزدهم، بیست و یکم، و بیست و سوم است. در بین این سه شب نیز شب بیست و سوم احتمالش بیشتر است.

امام صادق(ع) فرمود: شب نوزدهم شب تقدیر است و شب بیست و یکم شب بستن و تعیین و اِحکام، است و شب بیست و سوم شب حتمی شدن و امضای آن است.

عده‌ای نیز می‌گویند شب اوّل ماه رمضان، شب قدر است.برخی دیگر هم برآنند که شب هفدهم ماه رمضان است.


فضایل شب قدر

1. شب قدر، شب نازل شدن دفعی و یک‌جای قرآن در بیت المعمور است که به طور تدریجی طی 23 سال بر قلب نازنین پیامبر گرامی اسلام(ص)نازل شده است.

2. عبادت و کارهای نیک، در آن شب، بهتر است از عبادت و کاهای نیک در هزار ماه که دارای شب قدر نباشد.

3. شب نزول و پایین آمدن فرشتگان خداوند خصوصاً بزرگ‌ترین فرشته خداوند، به زمین است.

4. شب تقدیر و سرنوشت یک سال انسان است. خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى‏سازد که فرشتگان به امر پروردگار، آن را انجام می دهند.

5. در این شب، درهای جهنم بسته می‌شود و درهای بهشت، گشوده می‌شود.

6. شیطان در این شب بیرون نمی‌آید تا صبح آن طلوع کند.درهای آسمان و رحمت الهی بر روی بندگانش گشوده می‌شود و شب قبولی اعمال است.

 



 

در روایات اسلامی، توصیه ویژه‌ای نداریم که «سفره حضرت ابوالفضل(ع)» را به عنوان یک عمل عبادی معرفی کند؛ از این‌رو، نمی‌توان شرایط خاصی را برای آن در نظر گرفت؛ با این وجود:
1. حضرت ابوالفضل(علیه السلام) دارای مقامی است که شهدا بر آن غبطه می‌خورند.
2. با توجه به چنین مقام والایی، می‌توان برای برآورده شدن حاجات، با انجام خیراتی از قبیل پهن کردن سفره اطعام و تقدیم ثوابش به آن‌حضرت، ایشان را شفیع خود قرار داد که البته این موضوع اختصاصی به حضرتشان نداشته و در مورد هر کدام از بندگان ویژه خداوند و دیگر اولیاء الله نیز می‌توان این کار را انجام داد.
3. اگر نذری در ارتباط با چگونگی اطعام وجود داشته باشد، باید بر اساس نذر عمل شود. و در غیر این صورت می‌توان با هر روش مشروعی و بسته به سلیقه برگزارکننده، این کار را انجام داد.
 

 



در تاریخ ذکر شده است که امام حسین علیه السلام، برای رفع مشکل بی آبی، اقدام به حفر چاه کردند ولی دشمن وقتی متوجه این کار شد از ادامه حفر چاه جلوگیری کرد.

مثلا در کتاب «الفتوح» آمده است که:چون این خبر به عبیدالله زیاد رسید در ضمن نامه ای به عمرسعد، از او خواست که نگذارند اهل بیت امام حسین(علیه السلام) به آبی دست پیدا کنند و در نامه اش نوشت: «به من چنان رسانیده اند که حسین(علبه السلام) و یاران او چاه ها حفر کرده و آب بر می دارند، به همین جهت امکان هیچ شکستی برای ایشان نیست، چون بر مضمون نامه مطلع شوی باید که حسین بن علی(علیه السلام) و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که دنبال آب بگردند.»


دختربا ناز به خداگفت:

چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نمایان نکنم؟

خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم

دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم

*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*

دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟

خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد.هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری

دخترک با غم گفت:آخر.آخر،آنوقت دیگر کسی مرا دوست نخواهد داشت.نه نگاهی به سمت من خواهد آمد و نه کسی به من توجه میکند

خدا عاشقانه جواب داد:من خریدار توام!

منم که زود راضی می شوم و نامم سریع الرضاست.

آدمیانند و هزاران نوع سلیقه!

هرطور که بپوشی و بیارایی،باز هم از تو راضی نمی شوند!

اصلا مگر تو فقیر نگاه مردمی؟آن نگاه ها مصدومت میکند

*دخترک آرزویش را به خدا گفته بود و می خواست چونان فرشته ای محبوب جلوه کند*

 


در آموزه‌های قرآن کریم می‌خوانیم:

«به هر طرف که رو کنید خدا در آن سوی است».

«هرکجا باشید خداوند با شما است».


پس حضور خداوند در همه جا مطلب صحیحی است، ولی این موضوع با نماز خواندن مسلمانان به یک سمت (کعبه) منافاتی ندارد، بلکه انجام این فریضه الهی به سمت مسجد الحرام، امری است تعبدی و دارای حکمت، که توضیح آن در قالب چند نکته ذکر می‌شود:


1. در جایی از دستورات دینی گفته نشده است که نماز و برخی از دیگر عبادات باید به سمت خدا انجام شود، که چنین اشکالی مطرح شود که خدا همه جا هست، پس به هر سمتی می‌توان نماز خواند، بلکه در احکام و شرایط نماز آمده است که باید این عبادت، به سمت قبله (که همان کعبه در مکه است)، اقامه شود.

به عبارت دیگر، همان خدایی که فرموده است «به هر طرف رو کنید خدا در آن سوی است»، همو دستور داده است که به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانید؛ آن‌جا که می‌فرماید: «پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن! و شما [ای مسلمانان] نیز هر کجا باشید [در نماز] روى خود را به سوى آن بگردانید».

پس این موضوع، یک حکم تعبدی و از شرایط صحت نماز است؛ همان‌طور که خدا همه زبان‌ها را می‌داند، ولی باید نماز را به زبان عربی خواند.


2. گفتنی است که خانه کعبه، یادگار بت‌شکن تاریخ، حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده و قدیمی‌ترین پایگاه توحید است و توجه چندین‌باره در هر شبانه‌‌روز به آن، یادآور خاطرات توحیدی می‌باشد.


3. این‌که تمامی مسلمانان به یک‌سو نماز بخوانند نوعی وحدت و اتحاد را میان آنان رقم خواهد زد و نقطه مشترک قابل توجهی خواهد بود که می‌تواند همه را به یک‌سو متوجه سازد. و عکس آن، اگر هر کس به سویی بخواهد نماز بخواند تفرقه‌‌ای نازیبا در میان مسلمانان به وجود آمده و محتمل است که همین ناهماهنگی،‌ گسست‌های دیگری را نیز میان آنان رقم بزند؛ یعنی نمازی که باید جان‌‌مایه توحید و عاملی برای هم‌گرایی مسلمانان شود به نحوی عامل تفرقه آنان خواهد بود.

به عبارتی، نماز گزاردن به سوی کعبه، همه‌ی انسان‌‌ها را با تمامی اختلافات زمانی و مکانی و نیز اختلاف در عقاید و افکار، به یک جهت، متمرکز می‌کند و این لطیف‌ترین روحی است که می‌توان در کالبد بشر دمید و به آنان انسجام بخشید.


4. داشتن قبله‌‌ای واحد اختصاص به مسلمانان نداشته و سایر ادیان نیز چنین بوده‌‌اند. برای مثال بیت المقدس که قبله‌ی نخست مسلمانان محسوب می‌شود در ابتدا قبله‌ی یهودیان بود؛ از این‌رو، تا پیش از تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، همواره پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را سرزنش می‌کردند که اگر دین شما بر حق و دین ما باطل است، پس چرا به سوی قبله‌ی ما نماز می‌گزارید. 




از آیت الله بهاءالدینــی رحمه الله علیه پرسیدنــد :

علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان می گیــرد و

غمگیــن می شود چیست ؟

فرمودنــد:

چون در آن لحظه قلب مقدّس امـام عصــر ارواحنافداه بــه سبب

عرضــه ی اعمال انسان ها ، ناراحت و گرفتــه است ،

آدم و عالم متأثــر می شونــد. حضــرت قلب و مدارِ وجـود است.


• شرح چهل حدیـث،432 •








مادرش نقل می کند: سیدرضا حسینی که دایی محمد حسین بود، سال 1366 به شهادت رسید. ایشان را در امامزاده علی اکبر چیذر دفن کردیم. سال های بعد که پسرخاله ی محمد حسین فوت کرد، تابوت او را به امامزاده برده و اتفاقا کنار قبر دایی اش گذاشته بودند تا مزارش برای دفن آماده شود. محمد حسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود: آقا محسن، از جای من پاشو اینجا جای من است!


آن موقع همه این کلام را شنیدند اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست. چند سال بعد که محمد حسین در سوریه به شهادت رسید، او را درست در کنار مزار دایی اش، یعنی همان جا که آن روز اشاره کرده بود، دفن کردند. برای همه عجیب بود که پسرم از همان زمان می دانست که شهید می شود و حتی دفنش را مشخص کرده بود!


 

 در دین مبین اسلام میان شب‌ها و روزهای سال، ایام و اوقاتی وجود دارند که نسبت به آن‌ها توجّه و تأکید خاصی شده است و حتی برای آن ها اعمالی نیز آمده است و ارزشمندی بعضی از ایام و لیالی مورد اتفاق همه مسلمین است مانند شب و روز مبعث ولی بعضی از این زمان‌ها به عقیده گروه یا مذهبی خاصّ از مسلمانان دارای بار ارزشی هستند و لیلة الرغائب از جمله شب هایی است که از نظر شیعه یکی از شب های ارزشمند و پر فضیلتی است که برای آن اعمالی نیز برشمرده اند.
 
علّت این که شب جمعه اول ماه رجب را لیلة الرغائب نامیده‌اند این است که این شب از اهمیت و فضیلت زیادی برخوردار است و برای آن شب، اعمالی ذکر شده است که هر کس آن‌ها را به جا بیاورد إن شاء الله حاجت‌های او برآورده خواهد شد و این شب از شب‌های معدودی است که از اهمیت و فضیلت خاصّی برخوردار است.
 
 علّت این که این شب را لیلة الرغائب (در میان مردم معروف به شب آرزوها) می‌گویند این است که این شب از نظر شیعه یکی از شبهائی است که نزد خداوند از فضیلت خاصّی برخوردار است و در روایات اهل بیت علیهم السلام بر پاسداشت آن شب تأکید زیادی شده است.
 
به عنوان مثال در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این شب نقل شده است که حضرت فرمود: از شب جمعه اول ماه رجب غفلت نکنید همانا آن شب شبی است که ملائکه آن شب را لیلة الرغائب می‌نامند و در آن شب وقتی یک سوم شب گذشت هیچ ملکی در آسمان و زمین باقی نمی‌ماند مگر این که در کعبه و حوالی آن جمع می‌شوند و خداوند خطاب به آن‌ها می‌فرماید: ای ملائکه من؛ هر چه در دل دارید از من بخواهید و ملائکه می‌گویند: ای خدای ما حاجت ما از تو این است که روزه گیرندگان ماه رجب را ببخشی و خداوند در جواب آن‌ها می‌فرماید: این کار را انجام دادم.


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

صبا مطلب دل مشغولی فروشگاه شیطونی zary :) Michael راحیل کوردیفای خرید و فروش آپارتمان در اندیشه صابکار یادداشت های یک هنرمند ِ برنامه نویس